سفر به مشهد
روز یکشنبه ٧/٧/٩٢ ساعت ٢:٤٥ بعداز ظهر من و تو و بابایی به اتفاق مادر بزرگ و پدر بزرگ و حاجی خدا کرم به قصد زیارت امام رضا از مرودشت حرکت کردیم . ساعت ٨شب یزد بودیم هتل گرفتیم رفتیم رستوران بناب شام خوردیم رستوران چیه که یک خانم چاق بود تو را دربغل گرفت که ما شام بخوریم من دو دل بودم که تورا بدهم خانمه گفت دوست دارم بغلش کنم وبابایی گفت اشکال ندارد .و تو مثل گنجشک در بغل او بودی . ساعت ٥صبح از یزد حرکت کردیم صبحانه را داخل مسجدی کنار یزد صرف کردیم و حرکت کردیم .ناهار ظهر را بردسکن خوردیم نماز خواندیم و حرکت کردیم .ساعت ٦عصر مشهد بودم گلکم تو اولین بار بود که به مشهد می رفتی آخه می گویند هرکس برای اولین بار به حرم امام رضا برود حاجتش براورده...
نویسنده :
مامان و بابا
14:40